می گفتːحالا که جوونم دلم می خواد جوونی کنم. خوش باشم. از همه خوشگل ترباشم همه فقط به من نگاه کنن. دلم نمی خواد مثل مادر بزرگ ها یه چادر چاقچور بکشم سرم و بچپم تو خونه اون وقت هیچ کس سراغم نمیاد. خوب وقتی یه کم سنم رفت بالا ,به چهل پنجاه رسیدم یه سفر می رم مکه و بعدش توبه می کنم. نماز می خونم. روسری سر می کنم. حالا کو تا اون موقع!خیلی وقت دارم... بنده خدا نمی دونست مهلت زنده بودنش خیلی محدوده.بعد از تصادف حتی فرصت استغفار هم پیدا نکرد. |
نظرات شما عزیزان:
بی خود برایم دلیل و مدرک نیاور!
من یک دخترم.
می دانم که صلاح من در "حجاب" است.
برای من
دلیلی بزرگتر از "سخن خدایم" نیست.
من حجاب می کنم
چون خدای من اینگونه می خواهد.
مطالبتون عالیه!!!
من یک دخترم.
می دانم که صلاح من در "حجاب" است.
برای من
دلیلی بزرگتر از "سخن خدایم" نیست.
من حجاب می کنم
چون خدای من اینگونه می خواهد.
مطالبتون عالیه!!!